مجموعه “زخم ” شامل چهار تابلوی نقاشی ست که از دل مجموعه “باغ ایرانی” بیرون آمده است. درواقع یکی از نقاشیهای این مجموعه باعنوان “گل زخم” موجب پدید آمدن مجموعه “زخم ” شد. آثار این مجموعه در امتداد ایده ی گسترش نقاشی انتزاعی و یافتن مصادیق آن در دنیای واقعی شکل گرفته اند.  آن چه بیننده با آن روبروست، حکایت از حسی آشنا از وضعیتی ناهنجار دارد. در جای جای نقاشی و از درون حفره هایی مخدوش، تکه های رنگ با بافتی تکه تکه و ناهنجار؛ بیرون زده و شره های رنگ قرمز که از درون حفره ها به بیرون ریخته میشود، بشکلی بارز زخمهای چرکین را تداعی میکند. این نقاشیها بی هیچ ملاحظه ای عنصر زخم را بتصویر میکشند. درحقیقت “زخم” بدل به یک ایماژ میشود. تصویری آشنا برای تمامی انسانها در طول تاریخ. صحنه ی نقاشی همچون دیتیلی از بدن است که زخم ها در آن تکرار میشوند و رنگ نقاشیها که پوست تن آدمی  را می نمایاند، بر این امر صحه میگذارد.

و اما تکرار عنصر زخم در این آثار بگونه ای ست که مخاطب درعین تشخیص نسبی موضوع ، بطور همزمان با اثری انتزاعی – با خاصیتی مینیمال – روبروست و همین امر موجب تداعی تصویری بینابینی از امر واقعی و انتزاع مطلق میشود. ایده تکرار یک عنصر بشکلی که در بیرون از کادر نقاشی نیز ادامه دارد، مشخصا برای نخستین بار در این مجموعه روی داده و در مجموعه “فرش پارسی” بدل به مهمترین خصلت آثار شده و تا آنجا پیش میرود که تحت عنوان “وایدشات” هویتی ویژه می یابد.